خلاق کسی است که از بینش برخوردار
است ؛ او آنچه را که هیچکس تا بحال
ندیده و نشنیده است ، میبیند و می
شنود.
و این "خلاقیت" است.
"farzad khan"
زنده بودن را با آزادی بگذرانیم که سالها
به اجبار خواهیم خفت.
در جواب کسانی که با آزادی مخالفند
بگو:
"حرفهایت بوی قرص های خواب ده
سال آینده ام را می دهند.
بگو: "افکارت مرا یاد پوکی استخوان
سی سال آینده ام می اندازد.
"farzad khan"
هنرمند واقعی مغز وجودش را با مغز
خیالش یکی می کند و به آن می گویند
"بازیگر خوب"
"farzad khan"
دهان ببند در جمعی که. دهان ها به
سرعت باز و بسته می شوند.
"farzad khan"
اگر تجربه های خود را به دانش ، دانش
خود را به تخصص ، و تخصص خود را
به عمل تبدیل کنیم.آن زمان است که
ضربه هدف ما دقیقا به وسط دایره
برخورد میکنم.
"farzad khan"
خورشید ابرها را به گریه می اندازد ، ابر
ها بر گیاهان اشک میریزند ، شما دیگر
چرا به آنها قطره می دهید؟
طبیعت به نا توانان خوراک میدهد ، آیا
تا بحال آن قدر که به گیاهان آب داده اید
به ناتوانان هم داده اید؟.
"farzad khan"
به ملکه مشکلاتم گفتم:
"مرا در ذهنت نخواهی یافت ، که آنی که
می نگری نیستم"
"farzad khan"
نشان کن ، من شیره مظهر "تمام" گیتی
را از درونش بیرون میکشم.
"farzad khan"
از کلمه ناموس متنفرم.
تنِ تو ناموسِ من نیست.
"farzad khan"
بعد از سکوت من فریادی بلند است که
گوش هایت توان شنیدن آن را ندارند.
"farzad khan"
بله! این کاملا درست است!
اما من مادرم را از تو بیشتر دوست
دارم.
"farzad khan"
کسی که نمیداند چگونه عقده هایش را
بیرون بریزد، به دنبال مقصر میگردد.
"farzad khan"
آزادی را گفتند انسانیت.
انسانیت را گفتند مردانگی.
پس یعنی این مردها هستند که آزادند.
در صورتی که انسانیت مرد نیست.
انسانیت زن و زنانگی نیست.
انسانِ درونت را بشناس ای زن؟ ای مرد
سپس انسانیت را بیرون از خود
جستوجو کن.
مردانگی نیست انسانیت.
انسانیت را کسانی کشتند که آن را درون
خود جست و جو کردند.
"farzad khan"
شیره روابط زندگی را از وجود هستی
بیرون آوردم.
آن را بو کردم، آن بو با من سخنی گفت.
گفت: اگر خوب باشی، اطرافیانت
گویند: که این دیووانه است.
میخواهم به همگی اعلام کنم که من
دیووانه هستم.
و به دیووانه بودن خود، افتخار میکنم.
"farzad khan"
برادرت بهترین دوست تو نیست.
بهترین دوست تو بهترین دوست تو
است.
"farzad khan"
نهان شده ایی را یافتم در وجودم که
ناامیدی هایم را نهانی بخشید.
"farzad khan"
دیروز قربانیِ امروز بود.
و امروز قربانی فردایت.
"farzad khan"
صدایش را که شنیدم، یاد زنگ اول
کلاسِ اول ِ دوره ی ابتدایی ام افتادم.
"farzad khan"
هیچ موشی، گربه ایی را نکشته است.
هیچ گربه ایی قصد جان سگی را ندارد.
هیچ سگی قصد جان شیر را نخواهد
کرد.
اما انسان ها موجوداتی وحشی هستند
در طبیعت آرام.
انسانها در حال تبدیل طبیعت آرام به
طبیعت وحشی هستند.
"farzad khan"
ای والد؟ قبل از تنبیه کردن کودک ات
یا بچه نوجوان ات، این را بدان که تو
در حال "تنبیه کردن خودت هستی"
"farzad khan"
اگر تمام انسانها با دین ها و مذاهب
مختلف، کشور های مختلف، سیاست
های مختلف، رنگ های مختلف، تیم ها و
ارزش های مختلف، گروه های سنی و
میزان سوادِ مختلف، باهم دوست باشند.
باز هم جنگ های بین آنها تمامی ندارد.
"farzad khan"
اگر واقعا بدانی که از زندگی چه
میخوهی!!
آنوقت درخواهی یافت، که زندگی از
تو چه میخواهد.
"farzad khan"
اگر کلمات را با افکار پر کنیم.
هیچگاه افکاری پوچ نخواهیم داشت.
"farzad khan"
خدایانی برای خود ساختیم از جنس
نر، بی گوش و کر، لال و بی صدا!!
سپس سر به سپاس فرود آوردیم
تقاضاکردیم و داشتیم انتظار برآورده
شدن؟!!!
"farzad khan"
من از صداهای بلند از تپش تند تند
قلبم در هراس نیستم.
من از تنها چیزی که در هراسم این است.
که: "مادرم را از دست دهم".
"farzad khan"
میخواهم اگر عمرم کفایت کرد باقی اش
را برای خودم نگهدارم.
"farzad khan"
اگر در خانه ات هستی، بدان تو واقعا
در خانه ات نیستی.
اما اگر در جامعه هستی، بدان تو واقعا
در خانه ات هستی.
"farzad khan"
"تو" اگر "من" باشی!
من! هیچگاه "تو" نمی شوم.
و من! همانی هستم که "تو" هیچگاه
نمی شوی! .
"farzad khan"
تو اگر انسانیت را در وجودت از قبل
داشته باشی، هیچگاه مادر و پدرت را
غمگین نمیکنی.
"farzad khan"
ما بر طبق هر حادثه ایی که شاهد
رویداد آن هستیم، بلافاصله دیدگاهمان
را راجب به شخصی که عامل این حادثه
است را تغیر میدهیم.
"farzad khan"
زیبا رویان بسیاری هستند که
دیوار قلبشان سایه نمیدهد.
"farzad khan"
فهمیدم که هر کسی لیاقت زنده
ماندن و زندگی کردن را ندارد.
گاهی اوقات لازم میشود، بی لیاقت ها
را نابود کنی.
گاهی اوقات لازم است، قاتل بود.
"farzad khan"
ساختار اساسی قلب انسان، کینه است.
کینه ایی که در دل میماند و گاه به گاه
قین تر و قین تر میشود.
"farzad khan"
من کودکی ام را در آینده تصور میکنم
آینده ایی که کودکی ام را در آن به یاد
می آورم.
"farzad khan"
زندگی مانند یک بازی میماند و هر بازی
قوانین خاص خودش را دارد.
اما همیشه رعایت کردن قوانین به معنی
برد در این بازی نیست!
"farzad khan"
رفتار ها در زمان و مکان های مختلف
باید بر طبق سیگنال های ارتباطی از
سوی موجودات دیگر،دریافت و تجزیه
و تحلیل شوند،بدون این که امواج
زمینی در کار آنها اخلال نماید!
"farzad khan"
علت اصلی ناکامی تمامی انسانهای
ناموفق این است که:کارهای بزرگ را
کوچک حساب می کنند و کارهای کوچک
را بزرگ!
"farzad khan"
در جامعه ایی زندگی میکنم که مردم
به مثال عاشقش "بعد از هر بار خوردن
شکست عشقی روی هم اسید
میپاشند."
"farzad khan"
زمانی که تکه طلای کوچکی به اعماق
دریا فرو رود ، پیدا کردنش کار آسانی
نیست.
"farzad khan"
ما باید دستگاه "تبدیل خیالات به
واقعیت" را بخریم.
البته کمی گران است و باید زیاد تجربه
جمع کنیم.
"farzad khan"